مشتی گره کرده
و دامانی سرشار از طعنه و تهمت
و بی تفاوتی سرشار از اتمام آخرین قطرات اشک
در انتظار و سرگردان
حسابگر محاسباتی که هیچ گاه بر روی کاغذ نیامدند و مجال صدور حکم نگرفتند
این روزها دیگر خود خیال میبافم ، افکارم را برتن لحظه ها و رخداد ها و نگاه های دیگران میکنم
خود با سوزن و قیچی به جانشان می افتم و میدوزم و میبافم و میبرم .....
و لحظاتی بعد از سر کیف شدن اطرافیان
تنها میفهمم که مثل همیشه متهم هستم که
برداشتم اشتباه بوده و سوء تفاهمی بیش نیست
و من کهنه پوش احساسی
خسته شدم از لحظات بیحال و هوا که تنها هدف تیرهای بدخلقی میشوم
سام ناموزون
نظرات شما عزیزان:
کلوپ 
ساعت13:27---15 بهمن 1396
سلام سام عزیزم
این نازنین کیه که انقدر ازش میگی ؟
با شناختی که ازت دارم مطمئنم باید خیلی آدم حسابی و کار درست بوده باشه که انقدر روی تو تاثیر داشته
موفق باشی
خدانگهدار