امشب هم از شبهای بی رحم بی قراریست و تو
فریاد بغضی میشوی که هیچگاه تنها نگذاشتم و هم عمر عصای کهنه ی وفاداری ام ثانیه ها را نفس کشیدیم و انتظار را بازدمی از عاشقانه ترین ثانیه های تنهایی دانستیم .
حال در این حال محال خستگی و بی قراری عاشقانه تعبیر میکنم رقص شیدایی را .
پس
حرکت میکنم اما ناموزون
سام

نظرات شما عزیزان: