چگونه , زمان , در دسترس , ما , باشد , کتاب رسم احمق ها سام فراهی ,


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 14
بازدید ماه : 120
بازدید کل : 92093
تعداد مطالب : 259
تعداد نظرات : 94
تعداد آنلاین : 1

ساختاری متفاوت



RSS

وبلاگ تخصصی مشاوره
بلاگ تخصصی مشاوره روانشناسی

پنج شنبه 20 مهر 1391

قدیمی اما

قدیمی ولی واقعیت



عشق یه چیزی مثل کشک و دوغه ،تموم زندگی پر از دوروغه

هیچ کسی هیچ کسی رو دوس نداره ، دوست دارم عاشقتم شعاره


این روزا دخترا فراری میشن بنز نشد سوار گاری میشن


دختره تازه اول بولوغه ،دلش شبیه ترمینا ل شولوغه


هر کی براش بوق می زنه هول میشه ،تموم اعضای تنش شل میشه


اول میگه محل ندم رد میشه ،بعد میگه محل ندم بد میشه


وای میسه زل می زنه توی چشماش ، میگه چشاتو در می آرم از جاش


خم میشه بند کفششو ببنده  ، زیر زیرکی نیگاش کنه بخنده


ور میره و ور میره و ور میره ، حوصله ی نّره خره سر میره


حوصله ی شمام داره سر میاد ،ولش کنم بابام داره در میاد


خلاصه عاشق شدن آسون شده ،دلبرکا فتّ فراوون شده


عشقا شده اینترنتی ایمیلی ، مجنون نشسته چت کنه با لیلی


چَت می کنن چِت می کنن می خندن ، یه ریز برای هم خالی می بندن


لیلی میگه ننه ام اهل ونیزه ، صوفیا لورن تو خونه مون کنیزه


بابام بچه ی ناف پرتغاله ، کاری به کارم نداره باحاله


جناب مجنون که خدو به ذاتش ، هنوز نکرده کف ترشحاتش


جواب میده بابام مال لندنه ، حرف بسه حرف ما ل بعدنه


عشق بدون س-ک-*س حرف مفته ، مجری بدون تکس حرف مفته


تا اینجاشو داشته باشین پرانت?با? می کنم میرم پی مجوز


اگه ممیز اینجا شو پسندید ، منم میام می خونم و می خندید


یه کم بیایم این ور خط قرمز ، این ور با ما کار نداره ممّیز


یه خورده دست و پامونو جم کنیم ،روده درازیامونو کم کنیم


با کسب رخصت از جناب مجری ،بریم به قرن پنج و شیش هجری


به روزگاری که پر از جنونه ،چشای عاشقا دو دّبه خونه


به روزگار قیس یک لا قبا ،همون که اصلاًنمی خوابید شبا


همون که پیغمبر عاشقا بود ،تو عشق و عاشقی یه پا خدا بود


بچه مزلّف و زپرتی نبود ،اهل ادا اصول و قرتی نبود


نه اهل کافه و عرق سگی بود ،نه اهل شلوار مدل بگی بود


زن که می دید چشاشو درویش می کرد ،شیطونو از دور خودش کیش می کرد


فقط تو فکر لیلی خودش بود ،دیوونه بازی تنها موردش بود


نه دست خط ساده ای نه عکسی ،نه تلفنی نه نامه ای نه فکسی


باد صبا که رد میشد خل میشد ،دوباره دیوونه و منگل میشد


آ لیلی لیلی لیلی لیلی می گفت ، آ لیلی لیلی لیلی خیلی می گفت


از اون طرف لیلی صداشو می شنید  ،صدای ضجّه ی خداشو می شنید


میگن که صبح زود توی مطبخ ،نذر سلامتی قیس اخمخ


یه آش نذری پخت با دو دستش ،کاسه ی مجنونو زد و شیکستش


عشق نگفتم آش کشک و دوغه ،نگفتم عاشقی همش دوروغه


هیچ کسی هیچ کسی رو دوس نداره  ،دوست دارم عاشقتم شعاره


بسه دیگه بریم پی کارمون ،خدا خودش باشه نگهدارمون


عاشق هر کسی فقط خداشه ، فقط خدا عاشق بنده هاشه

 






نوشته شده توسط سجاد فراهی در ساعت 8:52

پنج شنبه 20 مهر 1391

لیاقت میخواهد .....

To_Bekhand_www_atrebaroon_Blogfa_Com_.jpg
 

لیاقت می خواهد "شریک " شدن....!!
تو خوش باش به همین "با هم" بودن های امروز
من خوشم به خلوت تنهایی ام ... !!

تو بخند به امروز . . . من میخندم به فرداهایت . . . . !!





نوشته شده توسط سجاد فراهی در ساعت 8:52

پنج شنبه 20 مهر 1391

عشق و هوس

تفاوت عشق و هوس
 

1 –
عشق معطوف به غیر از خود است. در حالیكه محور هوس خود فرد و لذت اوست. جملات زیر را مقایسه كنید:
- ( من) دوستت دارم
- ( من) برات می میرم
- (برای من) هیچ كس مثل تو نمی شه
- ( من ) همیشه به فكر توام
- ( من) را فراموش نكن
- ( من ) از تو رنجیدم
در حالیكه در عشق، توجه به حالت ها و لذت های خود نیست و خواست و
شرایط معشوق جایگزین خودخواهی فرد می شود.
جمله معشوق است و عاشق پرده ای زنده معشوق است و عاشق مرده ای

2 – هوس پاسخ به یك نیاز جسمانی و روانی است، مثل نیاز به آب،
نیاز به اكسیژن ، نیاز به غذا. ولی عشق فراتر از یك چنین نیازی هست. عشق فراهم آورنده رشد و خودشكوفایی فرد است. لذا فرد عاشق خود را خوار نمی كند، كوچك نمی كند.
عشق عزت و احترام دارد و این احترام از روی بی نیازی و بزرگی عشق حاصل می شود. شاید در فیلم ها دیده و شنیده باشید كه فردی می گوید« من عشق را گدایی نمی كنم».

3 – عشق محدود كننده و زندانی كننده معشوق نیست. عشق آزاد كننده
است. اگر فردی را مجبور كنیم كه همه علائق ، سلیقه ها و تفكراتش را فقط متوجه ما كند و فقط به ما بیندیشد، او را محدود به خودمان كرده ایم، نه اینكه عاشق خودكرده باشیم. در واقع این عشق نیست، این یك هوس است و ما را وابسته به شخص دیگری نموده است.

آن كه او بسته غم و خنده بود
او بدین دو عاریت زنده بود
باغ سبز عشق، كو بی منتهاست
جز غم و شادی درو بس میوه هاست
عاشقی زین هر دو حالت، برترست
بی بهار و بی خزان ، سبز و ترست
در نگنجد عشق در گفت و شنید
عشق، دریایی ست قعرش ناپدید.
4 – عشق با بدبینی و سوء ظن همراه نیست. عشق یك اعتماد است. یك اطمینان است و پس از شناخت رفتار، گفتار و احساسات معشوق، و به جهت یك آگاهی عمیق به وجود می آید. لذا ابتدا اعتماد به وجود می آید و بعد عشق منعقد می شود.
بعضی ها می پرسند «باید اول عاشق شد بعد ازدواج كرد یا اول ازدواج كرد بعد
عاشق شد؟!»
در جواب باید گفت: اگر بعد از ازدواج بخواهی عاشق بشوی كه كار از كار
گذشته است و آن فرد هر خصوصیت یا رفتار و یا افكار و احساسی كه داشته باشد، باید تحمل كنید، نام این عشق نیست.
از طرف دیگر بدون بررسی ، شناخت ، تحقیق و ارتباط رسمی چگونه می توان عاشق فردی شد تا در پی آن ازدواج كرد؟ ( یعنی روش عاشق شدن قبل
از ازدواج چگونه است)
خلاصه اینكه، طی یك فرایند رسمی كه خانواده ها در جریان هستند، و ارتباطات شما آشكار و شفاف هست. با مشورت و بررسی شما و خانواده هایتان از فرد مقابل آگاهی به دست می آورید، تناسب رفتارها، نقاط ضعف ، احساسات و افكار یكدیگر را می سنجید و سایر معیارهای مطلوب را دقیقا ارزیابی می كنید. بدیهی است كه اگر این موارد مثبت باشد خواه ناخواه شما عاشق فرد می شوید( نه هوس پیدا كنید).
اما هوس اینست كه معمولا به صرف مجاورت ایجاد می شود. هم كلاسی، هم محله ای، همكار، فامیل و ...، می بینید، خنده ها و عشوه هایش را حس می كنید، شیطنت ها ، بازیگوشی ها، و كلاس گذاشتن هایش را نظاره می كنید، به دلتون می افتد كه عاشقش هستید و با خیالات مستمر از او غولی می سازید كه فقط بعد از ازدواج شكسته می شود و واقعیت آن روشن می شود. معمولا چنین دو نفری به جای شناخت یكدیگر، انرژی خود را صرف احساسات یكدیگر می كنند، دل می دهند و قلوه می گیرند، هر روز به تعداد زیادی برای
یكدیگر می میرند، یا حداقل غش می كنند و تعارفات كلاس بالا نصیب هم می كنند، از وجود یكدیگر ممنون می شوند، از هم زیاد تشكر می كنند، با مطالعاتی كه در مورد مخ زنی دختر یا پسر در اینترنت یا ....آموخته اند سعی می كنند طرف مقابل را شیفته خود سازند ( به هر قیمتی)به هم زیاد كادو می دهند، متون ادبی جالب ، آهنگ های احساسز، و مبالغه های غیر عقلانی به یكدیگر پیشكش می كنند، كم كم نقش پدر، مادر، دوستان، همكاران و ... را حذف كرده و همه را یك جا به محبوب خود پیشكش می كنند، و وقت خود را یا با او پر می كنند یا با خیالات او سر می كنند و در خیالات خود او را تك ستاره ای می دانند كه آسمان قلب آن ها را نورانی می كند، بدون او زندگی معنی و مفهوم و شور خود را از دست می دهد. او یك انسان نیست، یك فرشته است، او هیچ عیبی
ندارد، و فقط و فقط مهر و عشق و صفا و نقاط مثبت است. تصور از دست دادن او ، كابوسی وحشتناك هست. مفعول شعرهای تمام ترانه های شاد و غمناك به نوعی به محبوب آنها بر می گردد، واین گونه این احساسات غیر قابل كنترل می شود ، در حالی كه عشق همان طور كه گفته شد، فرایند مشخصی از آگاهی می باشد. منظور این نیست كه از احساس تهی باشد، نه ، اما احساس یكی از پارامتر های مهم در كنار پارامترهای آگاهی هست كه نمی تواند جای خالی دیگر خصیصه ها را پر كند.
احساس انفجار آمیز در رابطه ها منجر به تحریف واقعیت ها شده و آنقدر آب را گل آلود می كند كه خود فرد به هیچ وجه قادر به شناخت صحیح طرف مقابل خود نیست. و پس از فروكش كردن احساست، پس از ازدواج ، تفاوت میان
خیالات خود و واقعیت ها را درك می كنند.

5 – عاشق، خود را ملزم می داند كه حریم عشق و معشوق را رعایت كند و هنجارها را به نفع لذت خود نمی شكند. عاشق در پی كام گرفتن از معشوق، پیش از آنكه این حریم كامل و رسمی شود، نیست. باید كانون خانواده شكل گیرد و انعقاد پیمان زناشویی انجام پذیرد و طرفین مسئولیت زندگی و تعهد
كامل را نسبت به هم بپذیرند. هر گونه خلوت، لمس و ارتباطی كه جنبه لذت جویی داشته باشد (قبل از تعهد كامل زناشویی و در چارچوب قانون)، صرفا آسیب پذیری عشق را به همراه دارد و این آزمایش كردن عشق نیست، بلكه سیراب كردن هوس و عطش شهوانی است.
عشق هایی كز پیِ رنگی بُوَد عشق نَبوَد ، عاقبت ننگی بود

6 – چنین مواردی از نشانه های هوس هستند: زودرنجی، قهر و آشتی ، دل خوری، نگرانی،
تردید ، عجله در به نتیجه رسیدن، امروز و فردا كردن، زبان بازی كردن، با چند نفر
ارتباط صمیمی وعمیق عاطفی گرفتن، رویاپردازی در مورد فرد، چشم پوشی از نقاط ضعف آن
شخص و ... ، همه از نشانه های هوس است، در حالی كه عشق ، قامتی رعناتر، بزرگتر ،
قوی تر و منحصر به فرد دارد و از همه مهم تر آرامش بخش است و نگرانی از درست رفتن،
ندارد. عشق هایی كه نگرانی آفرین، اضطراب آور و دمدمی مزاج و به ظواهر فرد بستگی
دارد، همان هوس ها هستند كه « محور من» در آنها قوی است . یعنی فرد همه چیز را برای خودش می خواهد ، نه معشوق

هر كه را جامه ز عشقی چاك شد
او ز حرص و جمله عیبی پاك شد
شاد باش ای عشقِ خوش سودای ما
ای طبیبِ جمله علت هایِ ما
ای دوایِ نخوت و ناموسِ ما
ای تو افلاطون و جالینوس ما
جسمِ خاك از عشق ، بر افلاك شد

كوه، در رقص آمد و چالاك شد

7 – عشق پیش نیاز لازم دارد یعنی فرد باید رشد كند و از مراحلی بگذرد تا نوبت به عاشق شدن برسد. كسی كه هنور با والدینش درگیر است، سازگاری با همكاران ندارد، رابطه صمیمانه ای با دوستانش ندارد. افسرده و مضطراب است، تصمیم های مهمی در زندگی نگرفته یا به اجرا در نیاورده است، از این شاخه به آن شاخه می پرد، هدف زندگی خود را شفاف ترسیم نكرده است. و حتی در انتخاب هنجارها به انتخاب ثابتی برای وضع ظاهری ، پوشش و نحوه رفتارش نرسیده است و مردد بوده و روز به روز شكل به شكل می شود و هویت خود را نیافته است، مانند كودك پیش دبستانی است كه برای اردو به دانشگاه رفته باشد، او هرگز نمی تواند در نقش دانشجو باشد. حتی اگر بر روی صندلی های دانشگاه بنشیند. لذا عشق پس از بلوغ عاطفی ، بلوغ اجتماعی، بلوغ فكری، بلوغ روانی و ...، پیدا می شود، در غیر این صورت فقط هوس خامی
بیش نیست.

8 – عشق باید یك وحدت و یكپارچگی بین شما ، افراد و همه هستی
ایجاد كند. اگر رابطه دختر و پسری، با پنهان كاری، تعارض ، درگیری با دیگران، احساس گناه، اضطراب، تردید، و قطع روابط اجتماعی با دیگران، مشكل در شغل ، تحصیل ، روابط خانوادگی و ...، همراه هست باید مطمئن شد كه هوس، خود را به جای عشق به آنها معرفی كرده است. و چنین شروعی برای رابطه، پایان هایی به مراتب دردناكتر و فجیع تر به همراه دارد.
در نگنجد عشق در گفت و شنید عشق، دریایی ست قعرش ناپدید






نوشته شده توسط سجاد فراهی در ساعت 8:52

پنج شنبه 20 مهر 1391

تنهایی من

تنهایی من شوخ ترین لذت دنیاست

این شوخ ترین لذت بی منت دنیاست

 

هربار دمر مانده و بالشت ندارم

انگار زمین نرم ترین خلوت دنیاست

 

موسیقی وتنهایی و اندیشه ی ممتد

دیوانگی ام پنجره ی مثبت دنیاست

 

لبخند ژوکوندی نرسد پای لب من

این قهقهه ام ناب ترین برکت دنیاست

 

جنگ است در انگشت من و گودی نافم

این قسمت من طنزترین قسمت دنیاست

 

چون زیر لاحافم به خودم سخت نگیرم

هرشب تشکم شادترین وسعت دنیاست






نوشته شده توسط سجاد فراهی در ساعت 8:52

پنج شنبه 20 مهر 1391

مستراح

مستراح


توالتای بین راهو دیدی؟


اگه ندیدی ، پس کجاها ...یدی؟!

کافیه که میون جاده باشی

آرزوت این باشه بری ب...اشی !

می خوای بری یه جا که راحت بشی

سه سوته زود،قضای حاجت بشی

جاذبه از پایین فشار آورده

کرم گرسنه روده هاتو خورده

همون جوری که راهو در پیش داری

میوه نخوردی اما خب جیش داری

هر طرفو نگا نگاه می کنی

هی آخ و واخ و آه و آه می کنی

با دیدنش کم می شه انتظارت

فرتی می ری توش برسی به کارت

هنوز به دیوا را نگا نکرده

دکمه ی شلوارتو وانکرده

رو دیوارا و پشت در می بینی

یه عالمه خشکیده آبِ بینی!

فحشای جورواجور و خیلی بد،بد

بخون دوباره "بدبدو " مجدد!

شکلای س ک س ی و فجیع و ناجو ر

آموزش کارای بد با دستور

هرکی رسیده زیر اون زده زِر

تووش می مونی چرا نگشته فیلتر؟!

یکی نوشته : " کارخر عرعره

هرکی اینو بخونه خیلی خره !"

یکی دیگه با ماژیک فسفری

زیرش نوشته : " مرگ بر مف خوری! "

یکی نوشته : " گر شده دلت تنگ

سیفونتو بکش ، تموم می شه جنگ! "

یکی نوشته : " افتخار دادم

داخل این محل شعار دادم! "

یکی دیگه نوشته : " مشکل داری

علاقه به حل مسائل داری ؟

بیا دبل یو سی که بی دردسر

هرچی دلت می خواد بگی بی خطر!"

یکی نوشته : " من مجردم ها

شماره مو نوشته ام همین جا ..."

یکی نوشته : " خب بشین ، جون بکن!

فشار بده ...تموم می شه ...زور نزن ! "

توو فکر این کارای ضد فرهنگ

جات ننشستی که صدا میاد : "بَنگ ! "

از کجا بود؟... زلزله شد یا آوار ؟!

صدا میاد شبیه تیر رگبار

مسلسلی ...پشت هم و تخته گاز

تَرَق... تَرَق ،تیریک تیریک ...اعتراض (!)

آدمای همسایه از هر طرف

با اون صداها می زنن توو هدف!

تلنگاشون یکی یکی در می دره

صداهاشون این ور و اون ور می ره

بی صدا یا صدا دارش بو داره

بوی پیاز و سیر و کوکو داره

از اون صدا و بو می شی دیوونه

دسشویی نه ،بهش بگو زورخونه !

بازم با این هجوم اتفاقات

خالی می شی از اون همه مکافات !


 


شیلنگِ آب نداره شیرِ آبش


آفتابه شو می ذاری زیر آبش


 


شیرشو باز می کنی ،آب نمیاد


از اون لحاظ (!) می کنی ،آب نمیاد


 


سیفونشم به تنبلی دچاره


آفتابه شم سوراخه ، آب نداره


 


می خندی هی به این همه ضد حال


حل می کنی مشکلتو با دسمال !


 


تو هم دلت می خواد که زیر فُحشا


چیز بنویسی ، بکنی یه امضا !


 


(انتخابش با خودته هموطن


به بنده هم ربطی نداره اصلا!)


 


می آی بیرون از اون اتاق تاریک


می شی به اون درِ خروجی نزدیک


 


دم درش یه آدم پاچه گیر


نشسته تا بیرون بری ، با زنجیر!


 


کاری نداره که چه کاری اون توو


کرده باشی ، فهمیدی بچه پررو؟!


 


هزارتومن می خواد باید رد کنی


حق نداری هزارو نهصد کنی


 


پولش ندی ،جون شما می ده فحش


داد می زنه ، مثل خرا می ده فحش :


 


"پلاستیک ِ شیشه ای ِ مولینکس !


آبروتو خم می کنم توو وایتکس!


 


شرم و حیا نمی کنی بی هنر؟


حروم خور ِ بی ادب خاک توو سر !


 


دو ساعته اون توو بودی کلافه


حساب نشد برات وقت اضافه !


 


 


اینجا کجاس ؟ - توالت عمومی


بنده کی ام ؟ - روابط عمومی (!)


 


یا پول می دی یا بر می گردی اون توو!


بالا آوردی کفرمو...تِر تِروو...! "


 


...فحش می ده ، فحش می ده ، با احساس


بدون شرمندگی و بی هراس


 


***


توو کشوری که دسشویی ش پولیه


فحش دادن یه چیز معمولیه






نوشته شده توسط سجاد فراهی در ساعت 8:52

پنج شنبه 20 مهر 1391

خودکشی شاعر

خودکشی


در مطلع ترانه شاعر که خودکشی کرد


 

اینبار در غزلها عابر که خودکشی کرد


 

در برکه های ذهنم رود غزل نیامد


 

چون قایقی شکسته ، خاطر که خودکشی کرد


 

سحر، ترانه هایش دیگر اثر ندارد


 

افسوس بین شعرم ساحر که خود کشی کرد


 

گفتم که بعد چشمت بعد از سکوت ، شاعر


 

درقرن پر دروغ حاضر که خود کشی کرد


 

ایمان قصه هامان شک شد ، یقینمان رفت


 

تنها نه اینکه حتی کافر که خود کشی کرد


 

تنها سه نقطه بود و هر نقطه بی نهایت


 

شعر و ترانه اما شاعر که خود کشی کرد






نوشته شده توسط سجاد فراهی در ساعت 8:52

پنج شنبه 20 مهر 1391

خودکشی

خودکشی


در مطلع ترانه شاعر که خودکشی کرد


 

اینبار در غزلها عابر که خودکشی کرد


 

در برکه های ذهنم رود غزل نیامد


 

چون قایقی شکسته ، خاطر که خودکشی کرد


 

سحر، ترانه هایش دیگر اثر ندارد


 

افسوس بین شعرم ساحر که خود کشی کرد


 

گفتم که بعد چشمت بعد از سکوت ، شاعر


 

درقرن پر دروغ حاضر که خود کشی کرد


 

ایمان قصه هامان شک شد ، یقینمان رفت


 

تنها نه اینکه حتی کافر که خود کشی کرد


 

تنها سه نقطه بود و هر نقطه بی نهایت


 

شعر و ترانه اما شاعر که خود کشی کرد






نوشته شده توسط سجاد فراهی در ساعت 8:52

پنج شنبه 20 مهر 1391

ازدواج


 

 

باز پرســـیدی که چــی یادش بخـیر

 

روز هـــایعاشــــقی یادش بخـیر

 

روز هــای خوب خـوب و نـاب ناب

 

روز های شورو عشق و التـــهاب

 

روز هــــای آبــــــــی دلدادگــــــــی

 

روز هــــای شاد شاد زندگــــــــــی

 

ما چقـــدر آن روز ها گــل کاشــتیم

 

واقعــــا با هم تفاهــــــــــــم داشـتیم

 

آبــــــــی چشمـــــــان تـو آرامشـــم

 

آن تبـــسم های زیــــــــبا خواهـشم

 

یاد داری ساحــــــل و آن مــوج را

 

آن تلـــه کابـــــــین خوب و اوج را

 

خنده برلبــــهام جا خوش کرده بود

 

عشق ، اورا ارمغــــــان آورده بود

 

ازدواج آمدچه طـــوفـــــانی شدیم

 

ناگــــهان در مـــوج ها فانـی شدیم

 

ازدواج آمـــــد تبـــــــــــسم را ببرد

 

مهربانی را تفاهـــــــــــــــم را ببرد

 

عشق را با اقتصـــــاد ادغــــام کرد

 

آمــــد واین عشق را بدنـــــــام کرد

 

قایـــق دلدادگــــــی در گل نشست

 

پول آمــــــد جـای او در دل نشست

 

اقتصـــادی شد دگرافـــــــــــکار ما

 

عشق گـــــــــم شد در سر بازار ما

 

شد دگـــر دنـــیای ماپول و کلاس

 

بهترین بو، بوی خوب اسکنــــاس

 

خانـه پرشد از صــــدای نق و نوق

 

از صــدای در صـــــدای تق و توق

 

آیــــنه ، آن شمعدانـــی ها شکست

 

عهــــد ها آن مهربانــی ها گسست

 

پاره شد آن عکسها ی روز عقـــد

 

رفت آن حال و هوای روز عقــــــد

 

حرف ها دیگر تماماً زخـــــــمشد

 

خنده ها دیگر تماماً اخــــــــــم شد

 

سادگـــــــی ها رنگ آلایـش گرفت

 

جملــه ها هم رنگ فرمـایش گرفت

 

آش عشق افـــــــتاد دیــگر از دهن

 

راست گفت آن شاعر شیرین سخن

 

آنکـــــه شیران را کـند روبه مزاج

 

ازدواج است ازدواج است ازدواج






نوشته شده توسط سجاد فراهی در ساعت 8:52

پنج شنبه 20 مهر 1391

حیرت

حیرت


 


" حیرت "

نام دیگر من است

وقتی دستم

به زنگ خانه ی خدا نمی رسد

و رهگذری زنگ را برایم می زند

" حیرت "

نام دیگر من است

وقتی هنگام تشکر می بینم

رهگذر خود خداست !






نوشته شده توسط سجاد فراهی در ساعت 8:52

صفحه قبل 1 ... 21 22 23 24 25 ... 26 صفحه بعد

تلخ اما حقیقت کلینیک بهداشت روان لایف کرپ شکست خیانت غم
ایمیل مدیر : lifecorp_bb@yahoo.com


ساعت رومیزی ایینه ای
رقص نور لیزری موزیک

سلام دوستام من زیاد تمایلی به تبادل لینک ندارم اما اگر دوست داشتید درخدمتم






صفحه نخست | پست الکترونیک | آرشیو مطالب | لينك آر اس اس | عناوین مطالب وبلاگ | تم دیزاینر

.::