چگونه , زمان , در دسترس , ما , باشد , کتاب رسم احمق ها سام فراهی ,


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 234
بازدید دیروز : 17
بازدید هفته : 260
بازدید ماه : 366
بازدید کل : 92339
تعداد مطالب : 259
تعداد نظرات : 94
تعداد آنلاین : 1

ساختاری متفاوت



RSS

وبلاگ تخصصی مشاوره
بلاگ تخصصی مشاوره روانشناسی

سه شنبه 17 ارديبهشت 1392

تشکر

از همه کسایی که در سمینار اینجانب شرکت داشتند ممنون

از کسایی که خوابشون برد هم ممنون

از خانوم دکتر ارسلان هم ممنونم






نوشته شده توسط سجاد فراهی در ساعت 9:36

چهار شنبه 11 ارديبهشت 1392

تبریک

روز زن بر تمام مردان زن ذلیل مبارک باد

در ضمن آقایون دستکش های ظرفشویی ، اسکاچ و پیشبند نو مبارک

خداوند نیروی افزون به دستانتان ببخشد .






نوشته شده توسط سجاد فراهی در ساعت 9:14

چهار شنبه 11 ارديبهشت 1392

تست رواانشناسی

جدیدترین تست روانشناسی در آمریکا!

 

اگر مایلید اطلاعات بیشتری درمورد شخصیت خودتان وخصوصیاتی كه باعث می‌شوند دیگران شما را بیشتردوست داشته باشند پیدا كنید به تست زیربا كمال صداقت پاسخ دهید.این تست جدیدترین تست روان شناسی دركشورآمریكا است.

 


1- فرض كنید شما مشخصه صورت كسی هستید,كدام قسمت ازصورت او هستید؟


الف : چین وچروك
ب : لكه
ج : خال زیبایی
د : كك ومك
ت :لبخند



2- دوست دارید چه نوع پرنده ای باشید؟


الف : شباهنگ
ب : جغد
ج : عقاب
د : فلامینگو
ت : پنگوئن


3- كدام یك ازآلات موسیقی را دوست دارید؟


الف: پیانو
ب : ویلون
ج : سازدهنی
د : گیتار
ت : دف



4- كدام یك ازبرنامه های تلویزیونی برای شما جالب تراست؟


الف : اخباروبرنامه های مستند
ب : فیلم های درام وزندگی نامه
ج : هیجانی وپلیسی
د : عشقی وماجرایی
ت : كمدی وكارتون


5- كدام یك ازبازی های شهربازی را بیشتردوست دارید؟


الف : هیچ كدام , من ازشهربازی متنفرم
ب : قطاریا قایق
ج : نمایش واجرای كمدی
د : چرخ وفلك ووسایلی كه سریع می چرخند
ت :ترن های هوایی سریع السیر



6- آیا شما به اشتباهات خودتان می‌خندید؟


الف : هرگز
ب : به ندرت
ج : برخی مواقع
د: معمولا
ت: همیشه



7- اگردوست شما سربه سرتان گذاشت چه عكس العملی نشان می دهید؟


الف : عصبانی می‌شوید
ب: ناراحت می‌شوید
ج : برایتان جالب است
د: تلافی می‌كنید
ت :چندین برابرتلافی می‌كنید



8- اولین چیزی كه صبح موقع بیدارشدن به فكرتان خطورمی‌كند چیست؟


الف : كارویا تحصیل
ب: مشكلات زندگی
ج : صبحانه
د : روزی كه درپیش دارید
ت : كاری كه تا شب انجام خواهید داد



9- درزندگیتان چه شعاری دارید؟


الف :وقت طلاست
ب: سحرخیزباش تا كامروا باشی
ج : آنچه برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند
د : زندگی كن وبه دیگران هم اجازه زندگی كردن بده
ت : بی خیال باش , هرچه بادا باد



10- آیا به همه حیوانات علاقه مندید؟


الف : اصلا
ب: تعداد كمی ازحیوانات
ج : برخی ازحیوانات
د: بیشترحیوانات
ت : تمام حیوانات


11- شما لبخند می‌زنید؟


الف : هرگز
ب: به ندرت
ج : گاهی اوقات
د :اغلب
ت : آنقدرزیاد كه برخی فكرمی كنند دیوانه هستم



12- نظردیگران راجع به شما اغلب كدام مورد است؟


الف : بی رحم
ب : سرد وبی احساس
ج :زیبا
د : دوست داشتنی
ت : خوشگذران



13- شما احساس عشق وقدردانی خود را نشان می‌دهید؟


الف : هرگز
ب : به ندرت
ج : گاهی
د :اغلب
ت : حداكثرتا جایی كه امكان دارد



14- شما اعتقاد دارید كه برای شاداب بودن باید ساعاتی ازروز را منحصرا صرف خودتان كنید؟


الف :اصلا
ب: احتمالا نه
ج : گاهی
د : بله
ت : البته ,تا جایی كه امكان دارد به خودتان می‌رسید



15- آیا زندگی شما بابرنامه ریزی پیش می‌رود؟


الف : من حتی درتعطیلات هم برنامه ریزی می‌كنم
ب : همیشه برنامه ریزی می‌كنم
ج : بستگی به روزهفته دارد
د :درصورت امكان اجازه می‌دهم كه خودش پیش آید
ت:همیشه بدون برنامه ریزی روزها را طی می‌كنم



حال امتیازات كنارگزینه هایی را كه انتخاب كرده اید جمع كنید.
گزینه الف1 امتیار, گزینه ب 2امتیاز , گزینه ج 3 امتیاز, گزینه د 4 امتیاز, گزینه ت 5 امتیازدارد سپس امتیازات خودتان ازپانزده سوال تست را مطابق با متن های زیرمقایسه كنید.

 

 

 

 

اگرامتیازشما بین 1تا 20باشد :


بدین معنی است كه شما سوسن سفید هستید ..مردم شما را به خاطرپشتكارتان ,ازجان ودل مایه گذاشتنتان وموفقیت هایتان تقدیرمی كنند.اهداف مشخصی دارید وفكرتان بركارتان متمركزاست .احتمالا فرزند اول خانواده هستید .احساستان را به سختی ابرازمی كنید .یكی ازمهمترین نگرانی های شما این است كه چگونه دربرابرافراد مختلف ظاهرشوید.اندیشه هایتان كمی متمایل به بدبینی است .اعتماد به نفس دارید ولی درباطن گاهی به خود اعتماد ندارید.قادرهستید كه هدفی تعیین كنید وبه آن برسید.بعضی مواقع دنیا را با دیدی باریك بین می‌نگرید .احساس می‌كنید كه وقت كمی برای رسیدن به آرزوهایتان دارید.


مواظب باشید جدی بودنتان شما را ازدنیای اطراف دورنكند .خونسرد باشید واززندگیتان لذت ببرید .كارهایی انجام دهید كه ازآنها لذت می برید .با انجام این دستورات قوه خلاقیت تان شكوفا می شود .سعی كنید كه بیشتربخندید وبا دیگران درتماس باشید.

 




اگرامتیازشما بین 21تا 54 باشد :


بدین معنی است شما یك گل رزهستید .كمی تیغ دارید ولی زیبایی های بسیاری دارید .حس شوخ طبعی دارید ولی ازشنیدن جوك لذت می‌برید.احتمالا فرزند وسط خانواده هستید مردم دوست دارند دوروبرشما باشند .خونگرم هستید .دوستان صمیمی بسیاری دارید.زندگی را بادید واقع بینانه می‌نگرید .آگاهید كه زندگی ازخوبی ها وبدی ها تشكیل شده است .قادرید شانس خودتان را با توجه به سرمایه های كه دارید امتحان كنید .سخت كوش هستید وبه اهدافتان پایبندید .دوست دارید خودتان باشید واین مساله به شما اعتماد به نفس می‌دهد مشكلترین مساله درزندگیتان یكنواخت بودن مسایل است .یكنواختی درهرمساله ای شما را آزارمی‌دهد وباعث كسل شدن روحیه شما می‌شود .


به شما پیشنهاد می‌گردد كه افق دیدتان را وسیع تركنید .مسایل جدیدی را تجربه وكشف كنید .آنگاه متعجب خواهید شد كه چه نتایج زیبایی به دست آورده اید ومهمترازهمه اینكه فراموش نكنید كه درهمه چیزدنبال زیبایی بگردید مخصوصا درخودتان .

 



اگرامتیازشما بین 55 تا 75 باشد :


بدین معنی است كه شما یك گل آفتابگردان هستید دربستری ازگلهای رز.یك ویژگی بارزدرشما وجود دارد كه باعث گرمادهی به دیگران وجلوه گری شما می‌شود .ممكن است شما كوچكترین فرزند خانواده ویا تنها فرزند باشید ..دروقت لازم جدی هستید ولی دوستانتان شما را به عنوان یك شخص شوج طبع می شناسند .ازگفتن جوك لذت می‌برید .گاهی شیطنت می‌كنید .مایلید كه با افراد جدید وجالبی درزندگیتان آشنا شوید .با افرادی كه هیچ وقت نمی‌خندند راحت نیستید ..دید مثبتی به زندگی دارید ..درهمه چیزبه دنبال خوبیها هستید .بیدی نیستید كه با هربادی بلرزید .گرم ,دوست داشتنی ,با وفا واجتماعی هستید وهركدام ازاین صفات می‌تواند دلیلی برای خوب بودن شما باشد .انرژی نامحدودی دارید ولی انگیزه تان كم است .برای شما مشكل است كه فقط برروی یك كارمتمركز شوید به شما پیشنهاد می‌گردد كه اجازه دهید مردم روی جدی شما راهم ببینند همان طوركه چهره شاد شما را می بینند .دراین صورت می‌خواهند كه همیشه با شما باشند .به احساسات دیگران احترام بگذارید ازاین شاخه به آن شاخه نپرید وكاری راكه دوست دارید انتخاب كنید وتا پایان آن را انجام دهید






نوشته شده توسط سجاد فراهی در ساعت 9:12

چهار شنبه 11 ارديبهشت 1392

ژست

جدیدترین روانشناسی توسط حرکات افراد

این مقاله حاصل تلاش آلبرت مقبانین  در رابطه با حرکات و ژستهای متفاوت شما در شرایط مختلف می باشد …

با پی بردن به این نشانه ها می توانید به سادگی متوجه شوید که در ذهن مخاطبتان چه می گذرد؟

صورت :
بعد از چشم ها تاثیر گذارترین نقطه در چهره هر شخص فیگور صورت می باشد . مثال :
در حین یک ملاقات برای اینکه نشان دهید از این ملاقات رضایت دارید، یک لبخند زیبا بر لب داشته باشید.
اما مواظب باشید در این کار افراط نکنید .
برای مثال: در تمام دقایق یک ملاقات نخندید ، اجازه دهید مخاطبتان چهره تان را بدون خنده نیز مشاهده کند .

چشم ها :
با کمک چشمهایتان می توانید  یک رابطه مستقیم و آزاد را با مخاطب برقرار  کنید .
به چشم های مخاطبتان نگاه کنید اما نه اینکه ذل بزنید و در تمام دقایق نگاه های او را دنبال کنید زیرا در این صورت دید مثبتی را از خود به طرف مقابلتان منتقل نمی کنید .

به طور نرمال و  معمولی به چشم های طرف مقابل خود نگاه کنید .

هیچ گاه چشم هایتان را به زمین ندوزید یا اینکه به پاهای خود یا شخص مقابل ذل نزنید  زیرا این کار بیانگر کمبود اعتماد به نفس و نمایانگر خجالتی بودن شماست .

حرکات متنوعی که با دستها انجام می شود:
دستها تنها نقاطی هستند که می توانند حرکات بسیاری را انجام دهند مثلا : حرکات تند و اضطراب آوری داشته باشند یا اینکه آرام باشند یا مدام باز و بسته شوند یا …..
افرادی که اضطراب و استرس زیادی دارند ، معمولا حرکات تند و سریعی را در دستهایشان می بینیم . شخصی که مدام انگشتان دستش را باز و بسته می کند نشانه بارزی  از معذب بودن و کم رو بودن اوست.

حرکاتی که انجام می شود و نشان از خسته شدن مخاطب از صحبت های مطرح شده می باشد :
صحبتی در جریان است که برای شما جالب نیست اما بخاطر شرایطی که دارید نمی توانید آنجا را ترک کنید
مثال : شما در یک جلسه خسته کننده در محیط اداری خود هستید و بخاطر موقعیت شغلی خود مجبور به ماندن و گوش دادن به صحبت های رییس و همکاران خود هستید .چه حرکاتی را از خود بروز می دهید ؟ شما ناخودآگاه و به طور متناوب پاهای خود را تکان می دهید ، یا به طور ناخودآگاه به صورت شخصی ذل می زنید یا به پوشه ای که پیش رویتان است یا بطری آبی که کنارتان است یا …

اما موقعیت ایده آل در ملاقات ها چه حالتی است ؟ حالتی که خسته کننده و مضطرب به نظر نرسد؟
هنگامی که بر روی مبل یا صندلی می نشینید خود را رها نکنید بلکه حالت رسمی را حفظ کنید برای مثال یک پای خود را بر روی دیگری بندازید و با چهره ای معقول بنشینید نه چهره مضطرب یا کم رو .  دستان خود را بر روی پاهای خود بگذارید تا از حالت آویزان بودن آنها جلوگیری کنید .
یا اگر برای این دیدار مضطرب هستید و دستان شما لرزش دارند ، لرزش دستان خود را از نگاه مخاطبتان مخفی کنید .

خیلی زود و سریع با مخاطب خود رابطه دوستانه ای برقرار نکنید حتی اگر او این رویه را در پیش گرفته باشد . با لحنی کاملا رسمی و مودبانه در طول ملاقات صحبت کنید .

فاصله ۶۰ سانتی متری را نیز  حائل بین خود و شخص مقابل قرار دهید نه خیلی نزدیک او بنشینید نه خیلی دور .

اکنون به رفتارهای اغوا کننده می پردازیم :
اغوا کننده بدین معناست : شما با رفتاری که در پیش می گیرید قصد فریفتن شخص مقابلتان را دارید .
اگر یک خانم در جلسه ای حضور داشته باشد و تمایل به برقراری رابطه نزدیک تری با یکی از همکاران مرد خود داشته باشد ، رفتارهایی را انجام می دهد که باعث جلب نظر آن فرد و همینطور  اغوا کردن او بیانجامد . برای مثال :
با موهای خود بازی می کند و به نوعی قصد نمایش دادن موهای خود را دارد و در حین این کار یک لبخند نیز بر لب  دارد .
اگر می خواهید  مدیر عامل  خود را تحت تاثیر  قرار دهید  و توجه او را به خود جلب کنید در طول  جلسه ای که رییس شما سخنرانی می کند تمام صحبت های او را با سر تایید کنید و در بعضی لحظه ها که جای صحبت وجود دارد با کلماتی مانند : دقیقا ، کاملا درست می فرماین ، من هم موافقم و کلماتی با این سبک نظر شخص مقابل را به خود جلب می کنید .

حرکاتی که شخص دروغگو از خود بروز می دهد :
شاید از سخنان و صحبت های شخص مقابلتان نتوانید تشخیص دهید که او براستی حقیقت را به شما می گوید یا خیر ؟

اما می توانید با کمی درایت از روی حرکات او به صحت گفته هایش پی ببرید ، اما چگونه؟

حرکات گفته شده در این قسمت با توجه به تحقیقات روان شناسان نوشته شده است :
* هنگامی که شخصی در حال دروغ گفتن است بی اختیار  دستش را جلوی دهان خود می  گیرد  و شما تکان خوردن لب های او را به هنگام صحبت کردن نمی بینید طوری که انگار او می خواهد با دستش جلوی خروج کلمات را بگیرد . او  مدام دستش را در موهای خود می کند ، یا با دست بینی اش را لمس می کند .
* اگر بر روی صندلی یا مبل نشسته باشد مدام تکان می خورد و  جای خود را بر روی صندلی تغییر می دهد ، گاهی دست خود را روی دسته مبل می گذارد یا گاهی دست خود را روی پاهایش قرار می دهد  و …


 






نوشته شده توسط سجاد فراهی در ساعت 9:11

چهار شنبه 11 ارديبهشت 1392

دکتر زهرا لک - به دلیل درخواست دوستان این مطلبو گذاشتم

در اسلام گفته شده استمناء نکنید و پزشکی هم عوارض این عمل را اثبات کرده، ولی در غرب همانطور که در مقاله زیر گفته شده پزشکان آنها نظر مثبتی نسبت به آن دارند و به عوارض آن توجهی نمیکنند،

در مورد سکس اورال و آنال هم قضیه همینطور است بعضی پزشکان آنها زیاد به عوارض آن توجهی نمیکنند و با توصیه هایی بهداشتی در این س ک س میخواهند از این قضیه فرار کنند فقط بخاطر یه لذت. دیگر خود دانید

مقاله از دکتر مجید حقیقت - جراحی کلیه و مجاری ادراری

تا سالهای حدود 1965 توسط اکثر پزشکان عمل خودارضایی شدیدا نکوهیده میشد ولی پس از آن بتدریج توسط گروه متعددی از پزشکان نظر مثبت تری به آن داده شده است و گاهی نیز بعنوان درمان توصیه شده است.دلایل پزشکانی که نظر مثبت بر عمل (
masturbation) دارند, خودارضائی را بعنوان راه جلوگیری از شیوع بیماریهای مقاربتی و افزایش تعداد حاملگی غیرقانونی ناشی از ارتباط جنسی جوانان میدانند و یا بعنوان قسمتی از رفتار جنسی طبیعی قلمداد کرده اند و شاید صرفا مضرات آن را در حد دفع مقداری از مایع منی (semen
) یعنی دفع مقادیر ناچیزی پروتئین و ویتامین و مواد قندی میدانند (نظر مولف) و همچنین با عمل خودارضائی از فشارهای عصبی ناشی از تحریکات جنسی جلوگیری خواهد شد.

چرا در بسیاری مطالعات و مقالات غربی، عارضه ثابت شده را برای استمناء نمی پذیرند؟

بایستی در نظر داشت مطالعات غربی در شرایط و جوامعی انجام شده که جوانان از نظر روابط جنسی با جنس مخالف محدودیتی ندارند، امکانات تفریحی و ورزشی بسیار بیشتر از جامعه ما در دسترس، و عمومی میباشد،در چنین شرایطی فرد کمتر به استمناء روی می آورد. و شیوع و شدت استمناء، بسیار کمتر جامعه ماست که بسیاری از جوانان شرایط مشاهده رفتارهای جنسی را از طریق فیلم و عکس و ماهواره دارند ولی امکان داشتن روابط جنسی را ندارند. و تمامی رفتار جنسی و تخلیه ارضای جنسی آنها از طریق استمناء میباشد.

 

 عوارض سکس از مقعد
در مورد عوارضی که در زیر اشاره شده باید بگم این عوارض مانند بواسیر و سرطان مقعد و خونریزی و... کمتر دیده شده یا هنوز گزارش اثبات شده ای در دست نیست ولی تا حدودی امکانش هست و نباید بصورت خشن انجام شود و سکس از مقعد باید با توافق و رضایت طرفین باشد.

1- اگه با احتیاط صورت نگیرد بدلیل وجود مویرگهای ریز در اون منطقه منجر به خونریزی های کم و زیاد میشه
2-بدلیل همان احتمال خونریزی ,احتمال انتقال ویروس ایدز بالا میره.. لذا گفته میشه بهتره در این نوع سکس از کاندوم استفاده بشه.. مگر اینکه این اطمینان باشه که شریک شما آلوده نیست.
?- در بعضی گزارشات اثبات نشده گفته میشه که شاید احتمال ایجاد سرطان مقعد بالا بره.. ?- درد شدید از دیگر مشکلات این نوع سکس هست.. با توجه به اینکه این نوع سکس هم از نظر اخلاقی,هم عرفی.. هم شرعی..و هم قانونی صحیح نیست...

عوارض رابطه جنسی مقعدی در دراز مدت
انجام رابطه جنسی مقعدی به صورت مکرر به تدریج سبب فراختر شدن مقعد شده و چین های مخاطی مقعد از بین رفته و در موارد پیشرفته نارسائی عضله اسفنگتر مقعد و بی اختیاری مدفوعی نیز ایجاد خواهد شد .رابطه جنسی مقعدی هم در مردان و هم در زنان بیشترین میزان خطر انتقال ویروس اچ. آی. وی. را دارد!!


دلیل منع رابطه جنسی مقعدی در زوجین
گیرنده‌های لذت زیادی در کانال
anal وجود دارد، منتها مشکلاتی را می‌تواند برای خانم‌ها ایجاد کند، من‌جمله اینکه عضلات حلقوی که کانال anal را می بندد دچار اشکال می‌شوند.
گیرنده‌هایی که در کانال
anal هستند بسیار حساس هستند و برای همین به محض اینکه مدفوع وارد انتهای رکتوم می‌شود فرد احساس می‌کند باید دستشویی برود. این گیرنده‌ها به حدی حساس هستند که فرد تفاوت وجود گاز و مدفوع را می‌فهمد، یعنی فقط کشش نیست، اینها را تفکیک می‌کند از هم. بنابراین انجام anal sex در درازمدت حتما آسیب‌هایی به فرد وارد می‌کند و مشکلات ماندگار فیزیولوژیک ایجاد می‌کند.


چرا بعضی افراد از رابطه جنسی مقعدی لذت می برند؟
لذت بخش بودن رابطه جنسی از طریق مقعد به علت وجود میزان زیاد پایانه های عصبی در بخش مقعد است.
در مردان رابطه مقعدی همچنین باعث تهیج و تحریک پروستات (عضوی که در مرحله اوج تحریک جنسی، احساس لذت را کنترل و میسر می سازد) می گردد.

اما از طرف دیگر به دلیل وجود پایانه های عصبی بسیار، ممکن است که در صورت کم توجهی و یا عدم آگاهی هر یک ازشرکای جنسی، درد زیادی در اولین تجربه رابطه مقعدی تجربه شود و خوشی یا لذت نزدیکی فروکش کند. ممکن است چنین تجربه ای باعث شود که بسیاری از این نوع آمیزش چشم پوشی کنند.
یک عارضه نادر اما مهم مقاربت مقعدی... سوراخ شدن روده ها هست. برای درمان این مشکل بسیار مهم باید حتما در بیمارستان بستری شد و جراح باید اون قسمت رو ترمیم کنه و آنتی بیوتیک باید برای جلوگیری از عفونت تجویز بشه.درد شدید , تب بالا و احساس فشار در ناحیه شکم از مشخصات این مشکل است. این حالت نیاز به درمان اورژانسی دارد چه توسط پزشک خانواده دیده شود و یا اینکه در واد اورژانس بیمارستان پذیرش شود.






نوشته شده توسط سجاد فراهی در ساعت 9:2

یک شنبه 8 ارديبهشت 1392

توجه مد روزه ها

سلام علی اهلها

من سام دوست و دشمن همه شما

در همین لجنزار مجازی اعلام میدارم

دوستان ، همفکران و بیماران محترم

با توجه به اینکه همتون از تیپ و قیافه هاتون مشخصه پیگیر مد هستین

امسال

سال 92

تریپ غم

سیگار

تنهایی

غصه

شکست

خیانت

خودکشی

از مد افتاد

امسال فقط شادی مده .

شاد باشید به غصه ها بخندید یادتون باشه بی اف و جی اف برا ما نیست برا هوس خواران میباشد

یادتون باشه به قول فامیل دور تو زندگی هیچ وقت با یه خر دردو دل نکنید حتی اگه اسمش جیگر باشه

پس غم نداریم تریب ناله از مد افتاده آقا

نازنین غم با شمام آقای سید ممد دلخور که تو دیفالت زندگیت دلخوری  اینا از مد افتاد

شاد باشید سام بی پناه






نوشته شده توسط سجاد فراهی در ساعت 10:46

یک شنبه 18 فروردين 1392

شاد باش

مات تصویرِ سایه ی  میله های قفس بر دیوارِ ترک خورده یِ رنگ پریده ی  دل ....

و آنگاه که فریاد میزنی اسارت را

و قفلی از در میگشایند و تو هنوز مبهم و ساکت نشسته ای

و به اسارتت افتخار میکنی

و فضای قفس را ناموزون قدم میزنی

و سامی از خاطراتت عبور میکند .


هفت سین غصه و غم . عید همتون شاد
سال نوتون حیف .

 

حیف از اون عمری که هدر شد


شاد باشید . سام ناموزون






نوشته شده توسط سجاد فراهی در ساعت 10:29

شنبه 26 اسفند 1391

مرد اغلب ....
 

مردم اغلب غیر منطقی , خود محور و متعصب هستند

درهرحال آنها را ببخش!

اگر مهربان باشی مردم تو را متهم میکنند که پشت این مهربانی ها هدف های خودخواهانه پنهان شده است.

درهر حال مهربان باش!

اگرموفق شوی دوستان دروغین و دشمنان واقعی بدست خواهی آورد

درهرحال موفق شو!

اگرصادق وصریح باشی ممکن است تو را فریب دهند

درهر حال صادق وصریح باش!

چیزی را که برای ساختنش سال ها تلاش کرده ای می توانند در یک شب نابود کنند

در هر حال تو بساز!

اگرآرامش و خوشبختی را بیابی  مورد حسد واقع میشوی

در هر حال به دنبال خوشبختی باش!

کار خوب امروز تو را اغلب افراد فردا فراموش میکنند

در هر حال تو کار خوبت را انجام  بده!

بهترین هایت را به دنیا بده واین ممکن  است هرگز کافی نباشد

در هر حال تو بهترین هایت را به دنیا بده!

میدونی...

درآخــــــر هرچی بوده بین تو و خــــداست

درهرحال هیچکدوم بین تو و آنها نبوده!

این جملات ممکنه بینش خیلی ها رو تغییرنده

درهر حال تو برای آنها ارسال کن!

 

for remember

چارلی چاپلین میگه : شاید زندگی آن جشنی نباشد که آرزویش را داشتی اما حال که به آن دعوت شدی تا میتوانی زیبا برقص






نوشته شده توسط سجاد فراهی در ساعت 12:13

شنبه 26 اسفند 1391

زیباست - انتقال

من کزین فاصله غارت شده ی چشم تو ام

چون به دیدار تو افتد سرو کارم چه کنم

یک به یک با مژه هایت دل من مشغول است

میله های قفسم را نشمارم چه کنم؟

بقیه در ادامه مطلب

همه ی زندگیمون درد

همه ی زندگیمون غم

جلوی آینه نشستم

وسط فکرای درهم

واسه چی ادامه میدم ؟

نمی دونم یانمی گم

دیگه هیچ فرقی نداره

بغل ِ تو با جهنم

جلوی آینه نشستم

خوابم و بیدارم انگار

پشت سر کابوس رفتن

روبروم دیواره دیوار

پشت سر حلقه ی آتیش

روبروم یه حلقه ی دار

غم ِ اولین سلام و آخرین خدانگهدار

خسته ام ، یه تیکه سنگم

خالی ام ، یه تیکه چوبم

مثه یه قایق ِ متروک

توی دریای جنوبم

جلوی آینه نشستم

به نبودن مشت می کوبم

دارم از توو پاره می شم

به همه می گم که خوبم!

با تو سرتا پا گناهم

همه چی گندم و سیبه

هوا بدجور سرده انگار

دستای همه توو جیبه

باغمون گل داده اما

هر درختش یه صلیبه

ماهیه بیرون از آبم

حالم این روزا عجیبه

جلوی آینه نشستم

بی سوالم ، بی جوابم

نه چشام وا میشه از اشک

نه می تونم که بخوابم

مثه گنجشک توی طوفان

مثه فریاد زیر آبم

مثه آشفته ی موهات

مثه چشم تو خرابم

داشتی انگاری می ترکید

درد دنیا توو سرم بود

منو توو هوا رها کرد

هر کسی بال و پرم بود

روزای بدم که رفتن

وقت روز بدترم بود

این شبانه ، این ترانه

گریه های آخرم بود



دنیا کوچکتر از آن است

که گم شده ای را در آن یافته باشی

هیچ کس اینجاگم نمی شود

آدم ها به همان خونسردی که آمده اند

چمدانشان را می بندند

و ناپدید می شوند

یکی درمه

یکی در غبار

یکی در باران

یکی در باد

و بی رحم ترینشان در برف

آنچه به جا می ماند

رد پائی است

و خاطره ای که هر از گاه پس میزند

مثل نسیم سحر

پرده های اتاقت را

....


کتاب عاشقی را آرام باز می کنم

و ورق می زنم صفحات دلدادگی را ،

داستان خسرو و شیرین

افسانه ی لیلی و مجنون

روایت ویس و رامین ،

قصه ی فرهاد و منیژه ،

وامق و عذرا ، . . .

. . .

باز هم ورقی دیگر ،

و برگی دیگر ،

و کهن عشقی دیگر . . .

. . .

تو گویی لابلای هر برگ ،

با ظرافتی خاص . . .

دلی پیچیده شده ،

و چشمی نگران . . .

هنوز بر لب جاده عاشقی

به انتظار نشسته ،

یار را می جوید . . .

. . .
باز هم ورقی دیگر ،

و برگی دیگر ،

و کهن عشقی دیگر . . .

. . .

تو گویی لابلای هر برگ ،

با ظرافتی خاص . . .

دلی پیچیده شده ،

و چشمی نگران . . .

هنوز بر لب جاده عاشقی

به انتظار نشسته ،

یار را می جوید . . .


به دفترخاطراتم پناه میبرم تا سردترین لحظات زندگیم را در گور سرد خاطراتم دفن کنم. امشب میخواهم از دلی بگویم که دیگرهیچ نقطه ای برای آغاز را نخواهد دید و کرشمه ی هیچ نگاهی تارهایش را به لرزه در نخواهد آورد.امشب به خاطر سرآمد شومم سیاه پوش شده تمام هستی امشب تمام ستارگان و سیارات سوگواری خود را با من سر میدهند امشب دیگر هیچ آوازی برایم آرام بخش نیست.دیگر حتی امشب رمق بیداری هم از دست رفته است و من درخت خاطراتت را از بیخ و بن ریشه کنان بر زمین سرد بی احساس میکوبم تیر عشقت را آنچنان بیرون خواهم کشید که یا خواهم مرد و یا آسوده خاطر خواهم شد.هر وقت خواستی با دسته گلی از نفرت بر گور سرد عشقی که داشتی بیا و نفرین وار ناسزایش بگو.


عشق محکومی است که محاکمه نمی شود....دیوانه ایست که معالجه نمی شود....بیگانه ایست که شناخته نمی شود....سکوتی است که شکسته نمی شود....وفریادی ایست که ارام نمی شود

کلبه ی کوچک قلبم برایت مرکبی از غرور و محبت مهیا می کنم تا تکسوار ساحل دریای بی انتهای عشقم گردی.اگر رفتی و مقصد گمشده را نیافتی تو را به خدا سوگند می دهم به کلبه ی کوچک قلبم باز گردی

جاده عشق تا اطلاع ثانوی لیز و لغزنده می باشد عاشقانی که قصد سفر در این جاده را دارند خود را به زنجیر محبت و صمیمیت مجهز کنند. ?? پلیس راه عاشقان

دوستی تکرار دوستت دارم نیست، دوستی فهمیدن ناگفتنی های کسی است که دوستش می داری.


نشانی تو فقط
بغض همه ی سنگ ها و
یک دلِ سیر گریه کردن ابرهاست٬
و سرخی نشکفته یک خاک٬
پریدن اولین سهره ی بیدار٬
و دستخطی ساده٬ پریده رنگ
از نامه ای که هیچگاه به مقصد نرسید.

نشانی تو

راستی نشانی تو کجاست؟!


پیراهن نگاه مرا مکش از پشت

که بر می گردم

و بی خیال عزیزهای مصری و یعقوب های چشم به راه

چنان به خود می فشارمت

که هفتاد و هفت سال تمام


باران بباردوگندم درو کنیم



تمام خنده هایم را نذر کرده ام

تا تو همان باشی که صبح یکی از روزهای خدا


عطر دستهایت

دلتنگی ام را به باد می سپارد . . . .



هــمـه ی ِ قـراردادهــا را کـه روی

کـاغـذهـای بـی جـان نـمی نویسنـــــ....ــــد !

بــعـضی از عـهـدهــا را

روی قــلـب هـای هــم مـی نــویــسـیـم ...

.. حـواست به ایـن عـهـدهـای غـیـر کـاغـذی بـاشـد ...


شکستنشان

یـک آدم را مـی شـکند !!


بیا قرار بگذاریم که . . .

هیچ وقت با هم قرار ی نداشته باشیم !

بگذار همیشه اتفاق بیافتد !
...
این طور بهتر است من هر لحظه منتظر اتفاقم !

منتظر ِ یک اتفاق که " تــــو " را به " مـن " برساند.


خسته ام
از هر روز گلایه و گریه
خسته ام
از هر روز بودن و مردن
خسته ام
از هر روز شکستن و بستن
خسته ام

می فهمی؟
از اینکه می خواهم و نیست
از اینکه هست و نمی خواهم
می داند میمیرم
میدانم مرده است!
خسته ام...



من اگر راستش را بخواهی!

نمی دانم که از عاقبت این همه ترانه و نامه بی جواب!

می ترسم یا نه؟!

فقط می دانم که.....محتاجم!

محتاج سکوت ستاره!

محتاج لطافت صبح!

محتاج صبر خدا!

من محتاج ترانه های بی قفس ِ پر از کبوترم!


بعضی از آدم ها انقدر نگاهشان


چشمهایشان

دستهایشان
مهربان است ..كه دلت میخواهد

یكبار در حقشان بدی كنی و نامهربانی

و ببینی نگاهشان،چشم هایشان،دست هایشان

وقتی نامهربان میشود چگونه است

در نهایت حیرت تو

میبنی

مهربان تر میشوند انگار

بدیت را با خوبی

نامهربانی ات را با مهربانی

پاسخ میدهند

چقدر دلم تنگ است برای دیدن چنین ادم مهربانی


در خلوت كوچه هایم

باد می اید

اینجا من هستم


دلم تنگ نیست....

تنها منتظر بارانم

تا قطره هایش بهانه ایی باشند

برای نم ناك بودن لحظه هایم

و اثباتی

بر بی گناهی چشمانم!


پنجره رابازکن

بیا!

داردآفتاب می رود - غروب شود

دارد دیرمی شود

خودمان هم اگرنخواهیم

دست های مان - میانِ راه



گم میکنند همدیگررا.

دارد دیرمی شود

نگاه کن!

این طوراگربرویم

زیرِ پای مان پاییز

هیچ گاه به آخرنمی رسد

می مانیم میانِ برگ ها وُ... ،

آه ، نه!

پنجره رابازکن - بیا

بایدبه ایستگاه بهاربرسیم!

بهاریادت هست؟

ودانه های معطرِکاج؟

بیدارباشِ گنجشک ها و پروانه ها؟

ریسه های بیدوُ

شرم-خنده های کودکی

که من بودم؟

وگیاهِ نارنجیِ خورشید

بی غروب وُ - همیشه درطلوع؟

*

زیباست ، اما

ایستگاهِ خوبی نیست پاییز!

بِجُنب !

پنجره رابازکن

دست هام رابگیر - بیا

باید

تا بهار

بدویم


ماه که بالا می آید

تو نوشته می شوی،

با تمام بودنت

که پیشانی ات ماه بود

چشم هایت، خورشید

خنده هایت، چکاوک نارنج زار.
ماه که می رود آفتاب شود

باد می‌آید

کاغذهایم را ... تو را با خود می برد.
می شود ماه را با دست هایت نگه داری،

غروب نکند؟

می خواهم درها و پنجــره ها را چفت کنم

و تــو را

برای همیشــه بنویسم


دنیای این روزای من هم قد تن پوشم شده

اینقدر دورم ز تو که دنیا فراموشم شده

دنیای این روزای من درگیر تنهایی شده

تنها مدارا می کنیم دنیا عجب جایی شده

هر شب تو رویای خودم آغوشتو تن میکنم

آینده ی این خونه رو با شمع روشن میکنم

هر شب تو رویای خودم آغوشتو تن میکنم

آینده ی این خونه رو با شمع روشن میکنم
در حسرت فردای تو تقویمو پر می کنم

هر روز این تنهایی رو فردا تصور میکنم

هم سنگ این روزای من تنها شبم تاریک نیست

اینجا به جز دوری تو چیزی به من نزدیک نیست
هر شب تو رویای خودم آغوشتو تن میکنم

آینده ی این خونه رو با شمع روشن میکنم

هر شب تو رویای خودم آغوشتو تن میکنم

آینده ی این خونه رو با شمع روشن میکنم
دنیای این روزای من هم قد تن پوشم شده

اینقدر دورم از تو که دنیا فراموشم شده

دنیای این روزای من درگیر تنهایی شده

تنها مدارا می کنیم دنیا عجب جایی شده


هرچه هست، جز تقدیری که مَنَش می‌شناسم، نیست!
دستهایم را برای دستهای تو آفریده‌اند
لبانم را برای یادآوریِ بوسه، به وقتِ آرامش
هی بانو! سادگی، آوازی نیست که درازدحام این زندگان زمزمه‌اش کنیم.
هرچه بود، جز تقدیری که تو را بازت به من می‌شناسد،
نشانی نیست!
رخسارِ باکره در پیاله‌ی آب، وسوسه‌ی لبریزِ آفرینه‌ی نور،
و من که آموخته‌ام تا چون ماه را
در سایه‌سار پسین نظاره کنم.
هی بانو ...!


غربت خودم را احساس می كنم

غربتی در این دنیای غریب

شكوه شكفتن در من پژمرده

هیجان صدادر من شكسته

بغض در گلوگاه دقایقم خفه شده

و اشك ها یكی پس از دیگری بر گونه آرزوهایم می چكد

آری ، آغاز دوباره زیست و هزاران بار مردن یعنی این

یعنی پا نهادن در جاده بی انتهای هیچ

یعنی گم شدن در پستویی از تنهایی

یعنی در گور گناهانت خشكیدن

یعنی انگشتانت را در چرخ شعرهایت له كردن

من فرق سپیده و شامگاه را نمی دانم

برای من همیشه همه چیز سیاه است

و شاید در اوج شادی هایم خاكستری رنگ شود

چهره هیچ كس را به یاد نمی آورم

كسی برایم به یاد ماندنی نیست

پرواز برایم ممكن نیست چرا كه نه فرشته ام ٬ نه پرنده

من انسانم ، انسانی از جنس خاك
 

 




گاهی وقتها فکر می کردم که همیشه پایان، آدم را به سمت یک آغاز می کشاند ... اما وقتی دلم شکست، وقتی صدای شکستن دلم را شنیدم ... و تا چشم گشودم دیدم، که کوه غرورم پر شده از شکسته های آیینه آینده روشن ... وقتی دیدم چگونه پا روی دلم گذاشتی، از اوجِ غرور به قعرِ دلتنگی سقوط کردم ... وقتی که بوی خاک خیس و سرمای لطیف، که از درز پنجره سکوتم، گونه دلم را ... نوازش می داد و دل سنگی احساسم با اولین بارش غربت شکست ... باور کردم که ... همیشه یک پایان انسان را سمت آغازی دیگر نمی کشاند گاهی باید پایان را آموخت اما بی آغازی دیگر ... گاهی باید در پایان زندگی کرد و از پشت پنجره پایان به خاطرات گذشته نگریست ... گاهی باید پشت حصارِ حسرت در خاطرات ... زمانی که دستهای دلمان را گره کورِ عشق زدیم ... و با تیغ وداع گسلاندیم، غرق شویم... باید پشت پرچین تنهایی نشست و غبار دل را با اشک شست ... و باور کرد ... پایان را، بی آغازی دیگر ..!!

 


تنهایی تلفنی‌ست که زنگ می‌زند مُدام

صدای غریبه‌ای‌ست که سراغِ دیگری را می‌گیرد از من

یک‌شنبه‌ی سوت‌وکوری‌ست که آسمانِ ابری‌اش ذرّه‌ای آفتاب ندارد

حرف‌های بی‌ربطی‌ست که سر می‌بَرَد حوصله‌ام را

تنهایی زل‌زدن از پشتِ شیشه‌ای‌ست که به شب می‌رسد

فکرکردن به خیابانی‌ست که ادمهایشقدم‌زدن را دوست می‌دارند

آدم‌هایی که به خانه می‌روند و روی تخت می‌خوابند و چشم‌های‌شان را می‌بندند امّا خواب نمی‌‌بینند

آدم‌هایی که گرمای اتاق را تاب نمی‌آورند و نیمه‌شب از خانه بیرون می‌زنند

تنهایی دل‌سپردن به کسی‌ست که دوستت نمی‌دارد

کسی که برای تو گُل نمی‌خَرَد هیچ‌وقت

کسی که برایش مهم نیست روز را از پشتِ شیشه‌های اتاقت می‌بینی هر روز

تنهایی اضافه‌بودن‌ است در خانه‌ای که تلفن هیچ‌وقت با تو کار ندارد

خانه‌ای که تو را نمی‌شناسد انگار

خانه‌ای که برای تو در اتاقِ کوچکی خلاصه شده است

تنهایی خاطره‌ای‌ست که عذابت می‌دهد هر روز

خاطره‌ای که هجوم می‌آوَرَد وقتی چشم‌ها را می‌بندی

تنهایی عقربه‌های ساعتی‌ست‌ که تکان نخورده‌اند وقتی چشم باز می‌کنی

تنهایی انتظارکشیدنِ توست وقتی تو نیستی

وقتی تو رفته‌ای از این خانه

وقتی تلفن زنگ می‌زند امّاغریبه ای سراغِ دیگری را می‌گیرد

وقتی در این شیشه‌ای که به شب می‌رسد خودت را می‌بینی هر شب






نوشته شده توسط سجاد فراهی در ساعت 12:9

شنبه 26 اسفند 1391

وقتی یکی را دوست دارید - کپی شده

وقتی یکی را دوست دارید، حتی فکر کردن به او باعث شادی و آرامشتان می شود

وقتی یکی را دوست دارید، در کنار او که هستید، احساس امنیت می کنید


وقتی یکی را دوست دارید، حتی با شنیدن صدایش، ضربان قلب خود را در سینه حس می کنید

وقتی یکی را دوست دارید، زمانی که در کنارش راه می روید احساس غرور می کنید


وقتی یکی را دوست دارید، تحمل دوری اش برایتان سخت و دشوار است

وقتی یکی را دوست دارید، شادی اش برایتان زیباترین منظره دنیا و ناراحتی اش برایتان سنگین ترین غم دنیاست


وقتی یکی را دوست دارید، حتی تصور بدون او زیستن برایتان دشوار است

وقتی یکی را دوست دارید، شیرین ترین لحظات عمرتان لحظاتی است که با او گذرانده اید


وقتی یکی را دوست دارید، حاضرید برای خوشحالی اش دست به هر کاری بزنید

وقتی یکی را دوست دارید، هر چیزی را که متعلق به اوست، دوست دارید


وقتی یکی را دوست دارید، در مواقعی که به بن بست می رسید، با صحبت کردن با او به آرامش می رسید

وقتی یکی را دوست دارید، برای دیدن مجددش لحظه شماری می کنید


وقتی یکی را دوست دارید، حاضرید از خواسته های خود برای شادی او بگذرید

وقتی یکی را دوست دارید، به علایق او بیشتر از علایق خود اهمیت می دهید


وقتی یکی را دوست دارید، حاضرید به هر جایی بروید که فقط او در کنارتان باشد

وقتی یکی را دوست دارید، ناخود آگاه برایش احترام خاصی قائل هستید


وقتی یکی را دوست دارید، تحمل سختی ها برایتان آسان و دلخوشی های زندگیتان فراوان می شوند

وقتی یکی را دوست دارید، او برای شما زیباترین و بهترین خواهد بود اگرچه در واقع چنین نباشد


وقتی یکی را دوست دارید، به همه چیز امیدوارانه می نگرید و رسیدن به آرزوهایتان را آسان می شمارید

وقتی یکی را دوست دارید، با موفقیت و محبوبیت او شاد و احساس سربلندی می کنید


وقتی یکی را دوست دارید، واژه تنهایی برایتان بی معناست

وقتی یکی را دوست دارید، آرزوهایتان آرزوهای اوست


وقتی یکی را دوست دارید، به زندگی هم عشق می ورزید






نوشته شده توسط سجاد فراهی در ساعت 12:3

تلخ اما حقیقت کلینیک بهداشت روان لایف کرپ شکست خیانت غم
ایمیل مدیر : lifecorp_bb@yahoo.com


ساعت رومیزی ایینه ای
رقص نور لیزری موزیک

سلام دوستام من زیاد تمایلی به تبادل لینک ندارم اما اگر دوست داشتید درخدمتم






صفحه نخست | پست الکترونیک | آرشیو مطالب | لينك آر اس اس | عناوین مطالب وبلاگ | تم دیزاینر

.::