چگونه , زمان , در دسترس , ما , باشد , کتاب رسم احمق ها سام فراهی ,


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 240
بازدید دیروز : 17
بازدید هفته : 266
بازدید ماه : 372
بازدید کل : 92345
تعداد مطالب : 259
تعداد نظرات : 94
تعداد آنلاین : 1

ساختاری متفاوت



RSS

وبلاگ تخصصی مشاوره
بلاگ تخصصی مشاوره روانشناسی

چهار شنبه 15 آبان 1392

حسین (ع)

این کیه که دلمو 

همه جا میکشونه 

آرزومه همیشه 

کنار من بمونه 

صلاحمو بهتر از 

هر کسی خوب میدونه 

آره این حسینه که 

دلمو میلرزونه

من حسینو دوست دارم 

آقامم دوسم داره 

تا بهش رو میارم 

به منم رو میاره 

تو یه دیوونه میخوای 

برات دیوونه میشم 

اگه تو دلت میخواد 

سگ این خونه میشم 

هر چی دارم مال تو 

حرم تو مال من 

دل من دنبال تو 

عشق تو دنبال من 

 

 

بچه بودم که منو 

به تو عادت دادند 

عادت قشنگیه 

که سعادت دادند 

واسه نوکری به من 

یه لیاقت دادند 

من که نوکرت میشم 

همه نوکرات میشن

تا کنارت میپرم

همه دم پرم میشن 

اسمتو داد میزنم

همه حیرونت میشن

تا میشم مجنون تو 

همه گریونت میشن 

این همه احساسم 

من رو تو حساسم 

اینو عالم میدونه 

نوکر عباسم 

بزن زنجیرم 

حسین ،  درگیرم 

بدون تو من

حسین میمیرم 

شدم از عشقت 

حسین دیوانه

که رامم کردی 

در میخانه 

***

من دینم فرق داره ....

اما شما مسلمونا برام دعا کنید لطفا...

ممنون 

 

 

 

 






نوشته شده توسط سجاد فراهی در ساعت 18:15

دو شنبه 22 مهر 1392

امشب از شبهای تنهاییست ....

 

امشب هم از شبهای بی رحم بی قراریست و تو 

فریاد بغضی میشوی که هیچگاه تنها نگذاشتم و هم عمر عصای کهنه ی وفاداری ام ثانیه ها را نفس کشیدیم و انتظار را بازدمی از عاشقانه ترین ثانیه های تنهایی دانستیم .

حال در این حال محال خستگی و بی قراری عاشقانه تعبیر میکنم رقص شیدایی را .

پس

حرکت میکنم اما ناموزون

سام

 






نوشته شده توسط سجاد فراهی در ساعت 19:14

چهار شنبه 17 مهر 1392

اطلاعیه

دوستان عزیز و گرامی من

درسته که دوباره برگشتم

اما به دلیل اینکه چند روز نبودم این روزا سرم خیلی شلوغه

 

 

تو رو خدا اگه کار واجبی ندارید بزارید برا چند روز آینده ... به خدا جبران میکنم

ممنون از همتون .

ضمناً

حالمم خوبه نگران نباشید

انقدر این ور و اون تو فاز دلقک بازی میزنم که تموم سختی ها فراموش میشه ...

 

 

 

 






نوشته شده توسط سجاد فراهی در ساعت 11:45

یک شنبه 14 مهر 1392

آهن پرست

تو را دختر مینامند

 مضمونی که در عینیت خود نفس گیر و هیجان آور  است

 مضمونی از اعماق شب از زیر پتو از طعم رژ لب از عرق و هیجان شبانه از ناله های لذت بخش

آری تو دختری  ....

 

دنیای دخترانه ی تو نه با شمع و عروسک معنا پیدا میکند و نه با اشک و عشق

تو در معنا هوس پندارانه ترین لغت هستی ….

دنیای تو دنیای آهن رباهایی است که جذب آهن های برند داری به اسم بنز و بی ام وه  میشود

تو به اصالت و نجابت یک مرد ساده لوحی میگویی و هر خوک نجسی را که با چشم التش به تو مینگرد مرد لقب میدهی

تو دختری و غرق دنیایی که هیچگاه مرتبه دومی برای از مبدا فکری به حال رسیدنش وجود ندارد

تو فریب خورده ای هستی که مدعی فرهنگ و کلاس و تیپ و ذهن بازی حال آنکه ذهن باز همان فاحشگی خودمان است

و فرهنگی که تو از آن حرف میزنی همان آزادی مدرسه ی خوک هاست

برایت متاسف نیستم بلکه امیدوارم به اینکه در یکدست ترین جامعه ی هوس نگر ها  ، ارزش ها زیبا میدرخشند

از طرف یه سام  -  حقیقت ناموزون

 

 






نوشته شده توسط سجاد فراهی در ساعت 9:55

یک شنبه 14 مهر 1392

تبادل لینک

با سلام

دوستای گلم

اگه بلاگم مسخرست

اگه بازدیدش کمه

اگه من با دلم قهرم

ما همینیم

به روحش قسم من راضی ام

کلاً مثه این پیرمردها که مرغشون یه پا داره میمونم

تبادل لینک نمیکنم

داداشم

خواهرم

ما با همون سبک سنتی حال میکنیم

 

حرفیه  ؟؟؟؟

انقدر با اعصاب من بازی نکنید میخوای تبادل لینک کنم آدرستو برام تایپ کن تو نظرات منم لینکش کنم .

اوکی؟






نوشته شده توسط سجاد فراهی در ساعت 9:47

شنبه 30 شهريور 1392

کدوم جنون ؟؟؟؟؟؟

 

کدوم خواستن کدوم جنون کدوم عشق ؟


شما بگید اینها جز واژه هایی بی حرمت که در ادبیات خوک های شهوتی بکار میروند معنی دیگری ندارند

به قول یه دوستی

که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها

اینطوری تعبیر میشه که جدیداً مشکل به معنی دردی که خوک ماده در روی تخت تحمل میکند است

نه اینکه عاشقی حال خوشی نیست … نه اینکه زندگی بی عشق می شه

 

منم اینو قبول دارم اما :

فقط کاش بین این حس های مبهم …

 بفهمم

آخرش چی عشق می شه ؟

یعنی هوس عشقه ؟ عشق هوسه ؟ یا اصلاً هر دوتاشو عشقه ؟

یعنی این خانوم نجیب آهن پرست فاحشه ی امروزی ، معنی لیلی رو میده ؟

یعنی این آقای فشن سیخ سیخ میخواد مسئولیت لیلی رو قبول کنه ؟

یا این آقا میخواد فرهاد کوه کن بشه

امروز که دیگه آقایون به جای کوه کندن تو کار لباس از تن لیلی کندن متبهر تر هستن

خلاصه

وای به حال فرهاد که نانوا ها هم جوش شیرین میزنند

جوش شیرین میزنند که نکند امشب کسی شیرین را تور کند و تختشان خالی بماند

راستی خانوم قوس کمر داف خفن قبول نداری که نجابت دیگه شده .....

خوش باشید - سام ناموزون


 






نوشته شده توسط سجاد فراهی در ساعت 13:7

شنبه 16 شهريور 1392

سلام یا ؟

این بار اولش به جای سلام میگم خداحافظ

میپرسی چرا؟

میگم برات

چون امشب میخوام یه گود بای پارتی راه بندازم

اومدم از همتون دعوت کنم که تشریف بیارین

میخوایم بترکونیم هم خواننده آوردیم هم همه نوع نوشیدنی هست هم میکشیم هم ..........ب.و.ق  ......میکنیم

خلاصه یه شب و یه لاو استوری و یه خاطره که از فرداش همش رو ذهن همتون یه جمله رو حک میکنه

 

خوب برنامه امشبو اعلام میکنم

آره میترکونیم اما نه خودمونو بلکه بغض غربت و دوریمون رو از ذات و فطرتی که خیلی وقته ازش دور بودیم

آره خواننده آوردیم یکی که بخونه از انتظار یکی که بخونه و فریاد بزنه این من هستم خود من ، منی که از امشب نمیخوام نقش بازی کنم

آره مینوشیم اما به سلامتی زندگی با حفظ حریم و قانون و محدودیت ها برای رسیدن به ایده آل هامون

بله میکشیم آهی از اعماق وجود برا اینکه یادمون بیاد چه اشتباهاتی کردیم و به همه لیلی های زمینی بگیم حیف روزایی که با تو هدر شد

بله میخوایم .... بکنیم اما نه سکس و نه هیچ چیز دیگه میخوایم فکر کنیم که از فردا به چه باید تبدیل شد

 

من امشب میرم مهمونی

میخوام نبض هوس و شهوت و کثافت و بی قانونی رو که تو جوون احمق بهش میگی

عشق و اپن مایند تو شریان های اعتقادم خفه کنم

حالا اگه میای به قول هممون

یا علی

بیا که از فردا این جمله رو دل و ذهنت حک بشه

من سام خاکی لیاقتم بیشتر از اینه که رو همین زمین خاکی و رو بال هوس پرواز کنم

منتظر همتون هستم

مکان : گوشه دل خودت

زمان : همون لحظه ای که زیر پتو تو رختخوابت خواستی روزتو تسویه حساب کنی

همون زمونی که چشای مسیح و مهدی و فاطمه از گناهای روزت خیسه

منتظرم

میدونم که میای

سام ناموزون






نوشته شده توسط سجاد فراهی در ساعت 8:48

چهار شنبه 30 مرداد 1392

ساعت عاشقی

و در پس حرکات ناموزون عقربه ها و در تشویش ثانیه های تپش تند قلب در سینه  هوس

گاه گاه

احساس میکنم که عاشق شده ام

من

من حیران

من تنهــــا

 

باز هم با خودم مرور میکنم که

عشق و آتش و خون

دوری و نرسیدن های پیاپی

و یا عشق و بودن و داشتن و در آغوش کشیدن

ودر پاره خطی میان این دو تعبیر

آن زمانی که زمان می ایستدو حیرانی حیران نگاه میکند

در پس افکار کهنه و قدیمی ام به واژه ای برمیخورم که عمری

هوس

مینامیدمش.

 

حال چهره ها

دلبری ها

و لحظه بویی از هوس میدهند و

تصمیم میگیرم

من

همین کبری

کبرای بزرگ تصمیم می گیرم که اگر چه عطش عشق هلاکم میکند اما

میدانم

دیگر نباید دلبسته سراب های عشقی باشم که سیلی به گوش حرمت ها میزنند و حرمت عشق را میشکنند .

من تصمیم میگیرم

و حرکت میکنم

حرکت میکنم اما ناموزون .....

 






نوشته شده توسط سجاد فراهی در ساعت 8:28

پنج شنبه 10 مرداد 1392

این یک بنر تبلیغاتی نیست

 

بهترین هدیه به آقا پسرها

بهترین هدیه به دختر خانم ها

آهای لیلی و مجنون امروز

با شمام ، شمایی که عجله داری تا سهم آغوش و محبت و شهوت خودتو سریعتر از این زمونه بکنی و ببری

اینجا به هر کی طاقتش و صبرش بیشتر باشه درشت ترشو میدن

اینجا هر کی با خانواده مراجعه کنه یه سیب بی کخ سالم گیرش میاد

اگه رفتی و عروسک لیلیتو از تو خیابون برداشتی از یه دستفروش محبت

از یه فروشنده جسم عروسک

وعده من به تو اینه که

صرفا یه محصول بدون پک گیرت میاد که عمری برا تست مزش ازش استفاده میکردن و هر کی

خوشش میومد میرفت از همون مدل یه پک شدشو میخرید و هر کی هم بدش میومد مینداختش کنار و

"""

 

ممنون ما بریم یه دوری بزنیم

کار ما تمومه نفر بعد

نه تو فازش نبودم

 

"""

حرفای محترمانه ای بود که برا بیخیال شدن عروسک از دهن مشتری نماها شنیده میشد

خلاصه

آی آقا و خانمی که فکر میکنی اگه دست به کار نشی سهمتو میخورن یا میترشی

آهای کسی که فکر میکنی فقط خودت بلدی از میون سیبها خوبشو سوا کنی

 

وعده دنیا به شما اینه

 

اشتراک بزرگترین آه دنیا تقدیم به شما ، برا یه عمر . تموم شدنی هم نیست

حالا بپر سر کوچه تا یه وقت تموم نشه اگه

اگه

اگه

آه دوست داری ..............

 

 






نوشته شده توسط سجاد فراهی در ساعت 9:43

شنبه 29 تير 1392

امام عصر جمعه ....

این فرشته ای که همه شیعه ها عاشقش هستن امام آخرشونه که فعلا از دیده ی خاکی آدما پنهانه و همشون منتظرش هستن

وقتی امام شیعه هاست پس همه عاشقش هستن .

و کوچه کوچه بنازم به عابری که نیامد

غزل غزل بنویسم ز شاعری که نیامد

شکسته بغض غرورم در انتظار عجیبی

دعا کنید بیاید مسافری که نیامد






نوشته شده توسط سجاد فراهی در ساعت 9:47

تلخ اما حقیقت کلینیک بهداشت روان لایف کرپ شکست خیانت غم
ایمیل مدیر : lifecorp_bb@yahoo.com


ساعت رومیزی ایینه ای
رقص نور لیزری موزیک

سلام دوستام من زیاد تمایلی به تبادل لینک ندارم اما اگر دوست داشتید درخدمتم






صفحه نخست | پست الکترونیک | آرشیو مطالب | لينك آر اس اس | عناوین مطالب وبلاگ | تم دیزاینر

.::