زینب همیشه زینب است

میماند و میجنگد و بر بلندای  غرور و افتخار حدیث سختی میگوید و روضه دیدن از زیبایی ها میخواند 

زینب همیشه 

زینب میماند .

در این  سحر گاه ماندن 

در این برهوت جسم نیمه جان دنیا 

هنوز هم در آوار خاک و خاکی ها 

مسیر جاده نمایان است 

حرکت میکنم 

اما ناموزون

سام ناموزون امروز

هر بار به این فکر میکنم که چرا باید بین همه  نازیبایی تفاوتی قائل شد 

چه فرقی میکند 

هوس ، هوس است دیگر 

چه سیاه و سفید و چه رنگی باشد

چه ساده و چه راه راه باشد 

قدیم میگفتی دل باید پاک باشد 

هنوز هم تکرار میکنی 

و نجابت پاسخ میدهد سیب از داخل کرم میزند و زمانی که به بیرون برسد داخلش کاملاً فاسد شده

و نجابت اضافه میکند که 

دل پاک عمل پاک می آورد 

و نجابت این گونه سخنش را تمام میکند 

البته 

البته 

خیلی ها هستند که ادای کرم بیرون سیب را در می آورند و بعد مدتی درونشان واقعاً کرم میزند 

پس بیا از خوبی ها تقلید کن تا واقعا خوب شوی 

و من ناموزون سرخی گونه ها و قرمزی لبانت را سیاه و سفید تصور میکنم 

چون هوس

هوس است 

همین

سام امروز 

چه غریب واژه ایست 

رفتن

در هزار دایره المعارف معنی میسازد 

در عشق های امروزی  فهم اشتباه است و درک زشتی هوس

در وفاداری همسفر غم

در وجود سام حرکتی ناموزون

در عزم و اراده      میل و انگیزه و هدف گرایی 

و تنها برای من 

معنی نماندن نیست 

معنی عطر جامانده  از لیلی 

معنی شکست و غم و صبوری

خدا صبرت دهد دل تنهایم ...

اینم از :

سام ناموزون هر روز ....

هر نگاه که بر تصویر هوس گونه ات می لغزد  حسابت را سنگین تر میکند . 

بفهم 

سام ناموزون امروز 

ز دور دست خبر آمد 

که آفتاب برآمد 

الهه ای که  نرفتو

و الهه ای که نیامد 

در آن غریب صدایت 

نوای غم بشنیدم 

الهه بر سر کیف است 

که غم دگر بسر آمد 

با عرض سلام و ادب خدمت دوست گرامی 

اولا من عصبانی نیستم 

تلخم چون از حقیقت حرف دارم 

تندم چون زبان زمونه تنده

ضمناً مثه شما دیدم زیاد دیدم

ما دین گریزیم 

عشق گریزیم 

چون دین و عشقی که داره تو این زمونه اجرا میشه تنها یه واژه هست که بی حرمت شده 

عشق شده راهی برای رفع شهوت بی هیچ تاوان و هزینه ای 

و دین شده اسباب اقتصاد و رفاه برا خیلی ها و سو استفاده از عناوین و مزایای کلمات دینی 

و اما 

این که میفرمائید اول ... بعد عشق 

دوستتون کاملا درست میفرمایند 

میتونید بیاین به آیدی یاهو ، کلوب ، فیس بوک و یا اسکایپ بنده با هم گفتگو کنیم چون در یک متن نمیگنجه 

در باره تئوری یه عشق سالم میگم و درباره روش درست آشنایی در یه رابطه عشقی 

کلا در خدمتم ....

همین

سام ناموزون 

سر به زیر سایه های شب
و سر به راه نا اهل ترین غروب
و رو به جاده ی بی کسی
و منی که چنین پرتم از خویش
و سرمای کولاکی که تشویش عشق نام گرفت
و امروزی که در کش مکش ثانیه ها شب شد
هنوز حیران و بی همراه
هنوز هم قصه نویس داستان های ناخوانده
و قلمی که بر کاغذ زندگی خم خورد و شکست
و قصه ی مترسکی که عمری کلاغ پران دل شکست
امروز من ٰ همه ی همه ی من
تصمیم داریم
تصمیم وار تصمیم داریم که بباریم
و ناموزون بر شیشه برقصیم و بر شیشه بچسبیم

و از بهت تصویر پشت شیشه خشک شویم .

سام ناموزون

من اگر هیچ ندارم 

اگر تندم تلخ و داغ وتند زبان

میدانم امروز زبان روزگار برنده تر است

من اگر امروز به سویت سنگ ریزه ای پرتاب کردم 

فردا که شیطان بشوی همه به سویت سنگ میزنند 

اگر به یادت می اندازم که فریب خوردی 

دیگران با نقشه ی فریب بعدی ستایشت میکنند 

تو 

ای ستودنی امروز 

فردا میشوی معنای شکست میشوی آستین غم 

میشوی بی شادی میشوی کم میشوی خیلی خیلی کم

و در این ازدیاد بدی ها کم بودن خوب نیست

صاحب غم بودن خوب نیست 

فردا  تو  خوب نیستی 

و خوب نبودن در آیینه ی من  و در آیینه ی قلب من

مرا هم میشکند 

از پای میاندازد و 

فردا سجده میکنم بر دامان غمی که روزی یاد آورش بودم 

و اینجا از عبرت خبری نیست 

سام امروز